یکی از فعالیت های سردار نورمحمد وکیل(رئیسی)

<-Text2->

نور محمد وکیل(رئیسی) در آن زمان سرداری طایفه رئیسی (کله گان) را برعهده داشت.یکی از صفات بسیار والای ایشان مهمان نوازی بود.به زبان بلوچی (میار جلی) گفته می شود تا جایی که تا پای جان از مهمانی که پیشش می آمد پذیرایی میکرد واز هرکمکی از دستش بر می آمد دریغ نمیکرد. یکی از دوستان صمیمی ایشان سردار شیر محمد سپاهی بود که سرداری طایفه سپاهی در جالق را برعهده داشت. زمانی که سردار شیرمحمد از نقشه قتل خود که حاکم جالق(اسمشو یادم رفته)گرفته است با خبر میشود شیر محمد روانه کله گان میشود ودست یاری از دوست صمیمی اش سردار نورمحمد میخواهد پیش دوستش قضیه را تعریف میکند نورمحمد هم تاپای جان ازش دفاع میکند دوستش را تنها نمیگذارد. حاکم جالق وقتی با خبر میشه که شیرمحمد پیش دوستش نورمحمد رفته حاکم به خانه وی یک قاصد میفرستد که خطاب ب سردار نورمحمد که شیر محمد را تحویل حاکم جالق بدهد. نورمحمد در جواب قاصد میگوید:شیرمحمد مهمان منه به زبان بلوچی (میار جلی) و هرگز به دست شما نمی دهم قاصد پیش حاکم برمیگردد و همه چیز را برایش تعریف میکند. بعداز شنیدن سخنان قاصد حاکم دستور میدهد که لشکر را اماده کنید و لشکر به فرماندهی پسرش روانه کله گان میشود. وقتی نور محمد با خبر میشود که لشکر حاکم جالق به طرف کله گان حرکت کرده است. نورمحمد یک قاصد برای سردار منطقه سیاهان سردار نورالدین میفرستد. و از وی درخواست کمک میکند سردار نوالدین لشکر خود در منطقه جود پاکستان مستقر میکند و سردار نورمحمد و بردار وی قادر بخش وکیل به همراه لشکریانش به لشکر نورالدین ملحق میشوند و بالای کوه کمین میکنند. پسر حاکم وقتی به منطقه جودر میرسد به نورمحمد میگوید شیرمحمد را تحویل من بده در جوابش میگوید بو تا جان خود را ازدست ندادی پسر حاکم به حرفش گوش نمیدهد با اسبش جلو میرود نورمحمد که تفنگ دار ماهری بود یک تیر به کلاه که سرش بود میزند و کلاه می افتد نورمحمد دوباره بهش اخطار میکند اگر یک قدم جلو بیایی می زنمت ولی پسر حاکم بازم اعتنایی نمیکند این بار به زین اسب می زند و اتیش میگیرد وی از اسبش می افتد یکی از همراهانش بهش میگوید نور محمد شوخی ندارد اینبار بری جلوتر کشته میشی ولشکر حاکم به جلق برمیگردد. سرانجام با پا فشاری زیاد سردار نورمحمد حاکم جالق موفق به دستگیری شیر محمد نشد و پا در میانی نورمحمد شیرمحمد به جالق برگشت و با حاکم صلح کرد. هرچند که بعد از سالها سردار شیرمحمد به دست حاکم جالق به قتل میرسد.




آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








<-Text2->